چون جزو نیست ای همه پس چیست


گر همه اوست پس همه کس کیست

برو و جان بدو سپار و بمان


ورنه بی او چه گونه خواهی زیست

هر چه او نیست نقد وقت همه


انتظار پریرو وعدۀ دی ست

عالم آفرینش مخلوق


منزل جن و انس و دیو و پری ست

ما در آن عالمیم مستغرق


کز دو عالم منزه است و بری ست

واحد مطلق است و هر چه جزو


همه دیگر منافقی و دوئی ست

وحده لاشریک له گفتند


پس موحد چه کارۀ ثنوی ست

علت علم تست عادت تو


ورنه چندین حجاب و شبهت چیست

بت پرستی و بت گری یارا


چیست دیگر همه منی و توئی ست

توبه زاری مبین نزاری را


دل و پشتش به حب آل قوی ست

آن که [او] بی حجاب می گوید


اعتقادش به اهل بیت نبی ست

پادشاه است بر ممالک فضل


زان که مملوک خاندان علی ست